کاش از سکوت های در هم آمیخته میگذشتیم و به آنسوی نادیده ها و ناشنیده ها سفر میکردیم . آنسویی که هر دمش شوق و طراوتی دگر است.هر قدمش روشنایی تازه ای به حیات آدمی می افکند. . و فقط اندکی از "من" رد شدن میخواست تا بدانچه هرکسی را باید رسیم، و ما نیز به والا هدفمان دست یابیم. . اما دریغ از لحظه ای درنگ بر سر خود و آنچه را عبد گشته ایم. . واقعا چیست یا چه چیزهایی است آنان که لایق تنها گذرند، بدون اندکی نظر؟! . کاش متوجه بودیم به آنچه مرتکب میشویم و اینقدر از رهایی ها سرخوش نبودیم...کاش...
1+ از آقای ماه 2+ کاش از سکوت های در هم آمیخته میگذشتیم و به آنسوی نادیده ها و ناشنیده ها سفر میکردیم 3+ میگذارم و میگذرم ... کربلا کربلا ما داریم می آییم ... 4+ و بسیار است حرف هایی که نمیشود نوشت ... به چهره آقای ماه نگاه کن ...