+ به راههای زیادی فکر کردم. و تنها به یک راه رسیدم؛ حسین (ع). خب البته که
مقداری بیمزه و شعاریست این جور گفتن و آنچیز که عیان است چه حاجت به
بیان است و اینها اما باز هم نحوهی رسیدنم به این راه، با دفعات پیش فرق
میکند. قبلترها اعتقادم به این راه از سر خوبی هدف بود و اینکه سفارشات
زیادی به این راه شده بود. ولی اینبار رسیدنم به این راه از سر این بود
که به تنبلی و ناتوانی خودم واقعاً ایمان آوردم. اصلاً حوصله خیلی چیزها را
ندارم. یعنی فعلاً ندارم. شاید بعداً داشته باشم. و منی که اول راهم ، نیاز دارم تا همه دعایم کنند + نوشتن و خواندن در دنیای مجازی! روزگاری نوشتن یک چیز با معنی بود. یک چیز
هدفمند بود. حالا اگر چرت هم بود، لو3 نبود ، لوث نبود ، لوس نبود. اینجور نبود که
آدمها سر سفره که دارند آبگوشت بزباش میخورند سریع توئیت کنند که دارم
آبگوشت بزباش میخورم یهویی همین الان. و یا از در توالت خانهشان هم عکس
بگذارند و بنویسند که اغلب رویاهای من اینجا شکل میگیرد. یا نوشتنها
اینقدر کوتاه نمیشد و آدمها حوصله و وقت داشتند که بنشینند پای کیبرد و
درست و حسابی بنویسند. بر سر خواندن هم همین بلاها آمده است. این همه
میروی و باز هم برمیگردی. هر بار ذرهای از مرا با خودت میبری. فکر نکن
از سر تنبلیست که میگویم. به خاطر اینکه خسته نشویست ... حرفم: یکباره
تمام مرا با خودت ببر! + نماهنگ شور عاشورایی (سال 94 فریدونکنار) اصلاح شد ... و همراه با لینک دانلود HD قرار گرفته است ...